دفترچه یاداشت

7 روز پیش گفته بودم که وز سوم پاکیمه و رفتم دویدم ولی باز هم مثل همیشه دوباره بجای اول برگشتم و یادم رفت. چی میخوام یادم رفت برای چی میخوام دیگه اون کار رونکنم.با خودم فکر میکنم آینده من ججوریه؟ چطوری میشه؟ میتونم همه چیو تغییر بدم در رابطه با خودم. همه چیزهای بدی زندگیم که قبلا به اونا فکر میکردم و تو غم شدیدی میرفتم. ولی از خدا رو شکر که دیگه بیخیال گذشته شدم و دیگه به اون فکر نمیکنم. البته این بی خیال شدنم باعث شده به آینده هم بی خیال باشم و رخدادهایی که پیش می آید بی خیال باشم. البته میدونم خیلی در رابطه با آیندشون اینجورین ولی من نباید اینجوری باشم. من باید این غول بزرگ رو شکست بدم. غولی که در اثر گذشت زمان و انجام یه سری اصول بدست میاد. باید بتونم به اصول تو زندگیم پایبند باشم. امروز 27 فرودین 94 هستش. زمان سربازی رسیده زمان اینکه به سختی تن بدم زمان اینکه ققنوسی در خاکستر سربازی به دنیا بیاد. زمانی که خواهد آمد و تمام خواهد و مرحله ای جدید از ندگی من شروع خواهد شد

امروز روز سوم پاکی من هستش. دریروز هم رفتم یه 7 کیلومتر دویدم. احساس سبکی میکنم. محل خدمت منم مشخص شد پادگان ولیعصر تبریز 1 اردیبهشت. 21 ماه برای خیلی سربازی یه مشکل بزرگی هستش که تو بهترین زمان زندگی میاد سراغ آدم و روزگارشو خراب میکنه. ولی من با بقیه شاید فرق کنم شاید برای من فرصتی باشه که بتونم از این باتلاق تنهایی و خودار....... رها بشم. رها بشم که بتونم برای سایر خواسته های زندگیم تلاش کنم. زندگی هست و این هم تمام خواهد شد و تنها چیزی که مهم هستش که بعد تموم شدنش یه مرد کامل باشم. نه یه  معتاد به خودارضایی

رفتم 8 کیلومتر دوییدم. با اینکه امروز هم روز بد بود ولی تونستم این روز بد رو به روز خوب تبدیل کنم-

میخوام شروع کنم میخوام خودمو رها کنم رها از  این اعتیاد که خیلی خیلی منو عقب انداخت. تا اونجایی که یادم میاد این بوده. ولی یه فرصت خوب دارم اونم خدمت سربازی. یک اردیبهشت میرم سربازی به ذور از اینترنت و فیلم . سایت های ........ شاید فرصتی باشه که عمیقا به خودم فکر کنم و کارهایی که میخوام بکنم. دیگه بسه. آدم به خودش خندش میگیره ولی چی کار کنیم. گریه کنیم؟ تو فاز غم بریم و زمان و زمین و لعتت و فحش بدیم. مشکل از خودمه از درون خودم و خودم میتونم چاره ‌ی کار خودم باشم.و خودم. زیاد تلاش کردم ولی تلاشی بیهوده و نا فرجام و بدون همت. باید باید خودمو رها کنم و در مسیر آرامش زندگی کنم آرامشی که خودارضایی و اعتیاد به اون و فیلم پو....... زندگیمو تا الان خراب کرده. ولی چاره‌ای جزء همت و تلاش برای موفقیت برای خودم ندارم. خیلی وقته که به این عمل اعتیاد  دارم. ولی از همین الان شروع میکنم و با غولی که خودم  درستش کردن مبارزه میکنم. گاهی ائقات میگفتم که کسی نمیتونه. ولی این دروغی واسه خودم بود واسه راحت انجام دادن اون. ولی هنوز داستان ادامه داره و من از همین الان شروع میکنم. دارم میرم یه 7 کیلومتری بدووم. 17 فروردین 1394